تاریخ و قدمت
یزد اولین شهر خشتی ، دومین شهر تاریخی جهان بعد از شهر ونیز ایتالیا و از سرزمینهای کهن و تاریخی ایران زمین است.
ابن حوقل در کتاب «ایران فی صورة الارض» درباره یزد مینویسد: «از مهمترین شهرهای ولایت اصطخر از سوی خراسان «کثه» است و آن حومه یزد و ابرقویه میباشد… اما کثه که حومه یزد است شهری است در کنار بیابان و هوای آن خشک سالم است و مانند شهرهای کوهستانی فراخ نعمت است و روستایی دارد که محصولش ارزان است. بیشتر بناهای آن دراز شکل است و از گل ساخته شده. در آنجا شهری است استوار که قلعهای با دو دروازه آهنین دارد: یکی به نام ایزد(باب ایزد) و دیگری در مسجد(بابالمسجد) که نزدیک مسجد جامع است. این جامع در ربض قرار دارد و آبهای آن از قنات تامین میشود…»
در بعضی از منابع بنای اولیه برخی از شهرهای این استان چون (میبد) را به سلیمان پیغمبر، (یزد) را به ضحاک و اسکندر مقدونی و (ابر کوه) را به ابراهیم پیغمبر نسبت دادهاند. این بیانگر قدمت و دیرینگی پیشینیه تاریخی و فرهنگی سرزمین و مردم این دیار است. مجموعه آثار باستانی پراکنده موجود در این استان نیز به سهم خود گویای این پیشینه تاریخی است. آثاری چون دست افزارهای سنگی بدست آمده از درههای شیر کوه، نگارههای روی تخت سنگ کوه ارنان، تکه سفالهای منقوش نارین قلعه میبد – متعلق به دوره ایلامی، غارهای استان و آثار معماری و شهر سازی باستانی و… نشان میدهد مدنیت یزد، در چهار کانون باستانی (مهریز و فهرج)، (یزد)، (رستاق و میبد) و (اردکان) متمرکز بود. پژوهشگران این منطقه را که در مسیر شاهراههای باستانی (ری – کرمان) و (پارس – خراسان) قرار داشت، جزء سرزمینهای دوردست مادها شمردهاند
احمد بن حسین بن علی کاتب یزدی، مینویسد : «هنگامی که عدهای از بزرگان ایران در ری علیه اسکندر مقدونی به مخالفت پرداختند، اسکندر آنان را دستگیر کرد و خواست که همراه خود به استخر فارس ببرد، چون به ناحیهی یزد رسید، زندانیان را درچاهی محبوس کرد و آن محل را کِثَه (به یونانی یعنی زندان) نامید. پس از اینکه اسکندر یزد را ترک گفت، نگهبانان به کمک زندانیان به آبادانی و عمران یزد همت گماشتند»برخی از جغرافی نگاران، تاریخ ساخت یزد را به یزدگرد اول، ساسانی نسبت میدهند که وجه تسمیهی یزد در ارتباط با نام وی و واژهی «یزش» به معنی ستایش و نیایش در زبان فارسی میانه است. بهرام گور نیز در هنگام حرکت خود به سوی خراسان چون به ولایت کثه (یزد) رسید، بیماری وی اندکی بهبود یافت و این سرزمین مبارک داشت و دستور داد در آنجا شهری بسازند و چون به نام یزدان میساخت آن را «یزدان گرد» نام نهاد.
چون بهرام گور درگذشت یزدگرد به پادشاهی رسید. وی دو پسر داشت به نام شاه فیروز و شاه بلاس. بعد از مدتی یزدگرد، یزد را به دو فرزندش بخشید و آن دو شهر را بین خود تقسیم کردند. شاه فیروز دو ده در ولایت یزد ساخت، یکی «فیروز آباد مجو مرد» و دیگری «فیروز آباد میبد».
زمانی که انوشیروان به حکومت رسید، یزد را به دختر خود «مهرنگار» بخشید و وی را از مداین به یزد فرستاد و در آنجا ساختمانهای زیادی ساخت.
در هشت فرسنگی یزد دهی ساخت و آن را «مهرگرد» نام گذاشت و اکنون آن قریه را «مهریجرد» میگویند. همچنین در کنار میبد دهی ساخت و آن را «مهرجرد» نام نهاد و برادر وی «شاه هرمز» در جنب مهریجرد دهی ساخت و آن را «هرمیز» نام گذاشت که اکنون به «خورمیز» شهرت دارد.
پس از انوشیروان خسروپرویز به پادشاهی رسید. وی ولایت یزد را به دو دختر خود به نامهای ایران دخت و توران دخت بخشید و دستور داد دهی بسازند و آن را «توران پشت» نام نهاد.
توران دخت هشت ماه پادشاهی کرد و بعد درگذشت. بعد از وی ایران دخت به سلطنت رسید. وی نمایندهای به نام «ابرند» به یزد فرستاد و به وی دستور داد که بر عمارت و آبادی یزد بیفزاید. ابرند نیز در دو فرسنگی شهر یزد ده جدیدی احداث کرد و آن را «ابرند آباد» نام نهاد.
وجه تسمیه یزد
«یزد» واژه ای باستانی است که ریشه در «یشت» یا «یزت» و« یسن» به معنای ستایش، نیایش، پرستش، ایزد و… دارد. به اعتقاد تعدادی از تاریخ نویسان ، دردوره ساسانیان، به فرمان یزد گرد اول در این محل، شهری به نام «یزدان گرد» بنا گردیده است. نام یزد از همین عنوان گرفته شده وبه معنای مقدس، فرخنده ودرخور آفرین است.
مورّخان یونانی، شهر کهن وباستانی را «ایساتیس» خوانده اند که احتمالاً بعد از ایجاد شهر کهن «کثه » پدید آمده است. پس از ظهور اسلام و گرایش مردم ایران به این آیین، به یزد لقب «دارالعباده» داده شد.
اطلاعات تکمیلی درباره پیشینه نام یزد
واژهٔ یزد در لغت به معنای مقدس و پاک بوده و وجهتسمیهٔ این شهر، سرزمین مقدس و شهر خدا است.
واژههایی که در تاریخها، سفرنامهها، سیاحتنامهها و دیگر مدارک تاریخی مربوط به پیش از اسلام، ماد و پارت و نیز پیش از ورود آریاییها تا دوران کنونی به یزد داده شدهاست عبارتند از:
الف: ایز – ایزاطیخه – ایزدیس – ایساتیس – ایستخای
ک: کت – کتروا – کته – کث – کثه – که – کهثه
گ: گث – گبست
د: دارالسیاده – داراشیعه – دارالعباده – دارالمومنین – دارلعلم
ش: شهر ایزد
ی: یزجی – یزد – یزدان شهر – یزدان گرد – یست – یسدی – یسن – یکس
واژه «یزش» به معنای ستایش و نیایش در زبان پارسی میانهاست.
ابن بلخی در کتاب فارسنامه که در قرن ششم هجری تالیف شده نام اصلی یزد را «کثه» نامیده و احمد بن حسین بن علی کاتب نیز در قرن نهم در کتاب تاریخ یزد نام «کثه» را تایید نموده که معنی شهر کوچک است زیرا در پارسی باستان این واژه به معنای کوچک است زیرا کثه در مقایسه با ایساتیس که شهر بزرگی بود در حومه یزد قرار داشته و کوچک بودهاست. اصطخری درباره یزد میگوید:«کثه مرکز یزد، شهری است درحاشیه کویر دارای هوای خوب ودرعین حال واجد آسایش وتنعم شهرهای بزرگ است». درزمان ساسانیان به فرمان یزدگرد اول در این محل شهری بناشد که آن را «یزدان گرد» نام نهادند و یزد گرد شهر را به دختر خود هدیه داد. واژه یزد نامی است باستانی که ریشه در «یشت» یا «یزت» و «یسن» داردبا مفاهیمی چون ستایش، نیایش، پرستش، ایزد و… که یکی از فصول پنجگانه اوستا هم با یکی از این نامها یعنی یشت خوانده شدهاست.
بعداز آمدن اسلام وگرایش مردم یزد به دین اسلام عنوان «دارالعباده» به این شهر داده شد. این نام توسط ملکشاه سلجوقی انتخاب شد زیرا علاء الدوله کالنجار تقاضای حکومت یزد را از وی کرده بود تا درآن جا به عبادت بپردازد.
احمد کاتب مورخ یزدی قرن نهم هجری قمری نوشتهاست که: «در سال ۵۰۴ هجری قمری ملکشاه سلجوقی حکومت یزد را به علاء الدوله کالنجار واگذار کرد و آن را دارالعباده نامید.»
اسامی منتسب به این شهر یعنی کثه (شهر دارای کتس=قنات)، فرافر (دژ بالایی)، هرفت (دژ نگهبانی)، ایساتیس (شهر دارای چشمه پوشیده نیرومند یا قنات نیرومند)، ایستیخای خبر بطلمیوس در صحرای کرمان (“ایس- تی-خا” به همان معنی ایساتیس) و یزد (شهر دارای چشمه پوشیده=قنات) نشانگر اهمیت دیرین و بزرگی این شهر کویری باستانی میباشند. وجه اشتقاق خود نامهای فارسی قنات یعنی کاریز (کا- ریز) و کتس (کت- اوس) هم چشمه ریزان و خانه چشمهاست. آثار این قنات نیرومند تاریخی دورتر از خود شهر یزد در بین کوههای شیرکوه و مهریز باقیماندهاست.
صنایع دستی و سوغات استان یزد
پیشینه یزد که به دوران یزدگرد ساسانی می رسد، آکنده از تلاش پی گیر مردمانی پارسا وسخت کوش است که به رغم طبیعت گرم وخشک این دیار، کمرهمّت بسته اند تا به برکت پشتکار، خلاقیّت وذوق هنری خدادادی، نام شهر ودیار خودرابلند آوازه گردانند.
تعدادی از سوغات و صنایع دستی بومی استان ازاین قبیل است:
ترمه – دارایی – سفال وسرامیک- کاشی سازی – گلیم وزیلو – شیرینی – آهنگری (چلنگری)
صنایع دستی
صنایع دستی به بخشی از هنر و صنعت گفته می شود که با بهره برداری از مواد اولیه بومی و انجام کار اساسی به کمک دست و ابزارهای سنتی دستی انجام می پذیرد و منحصر به ساخت محصولاتی می شود که بیانگر ذوق هنری و خلاقیت فکری سازندگان آن می باشد. مهم ترین صنایع دستی در استان یزد عبارتند از: قالی، قالیچه، گلیم، مخمل، زری، چادر شب، دستمال، مرس ریزه جیم، قناویز، اجرامی، شمد، ترمه، پرده، زیلو، روفرشی، کرباس، بقچه، لنگ، کیسه حمام، خورجین، پتو، سفال، سرامیک، حصیر، کاشی و گیوه.
- ۹۷/۰۹/۰۶